نقش واسطه‌ای سبک‌های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی با علائم وسواس فکری - عملی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

2 دانشیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

چکیده

چکیده
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه‌ای سبک‌های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی با علائم وسواس فکری -عملی بود.
روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. از میان جمعیت عمومی، 363 نفر از طریق فراخوان اینترنتی، با توجه به ملاک‌های ورود و به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدیدنظر شده وسواس فکری عملی (فوا و همکاران، 2002)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و پرسشنامه تجارب مربوط به روابط نزدیک (برنان و موریس، 1997) بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل‌یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که ترومای کودکی با علائم وسواس فکری - عملی رابطه مستقیم و معناداری داشت. همچنین، سبک‌های دلبستگی و عواطف منفی در رابطه بین ترومای کودکی و علائم وسواس فکری - عملی نقش واسطه‌ای معناداری داشتند. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود.
نتیجه‌گیری: طبق نتایج به دست آمده افرادی که سابقه تجربه ترومای دوران کودکی و سبک‌های دلبستگی ناایمن را دارند معمولا عواطف منفی را تجربه می کنند و تجربه علائم وسواسی در این افراد محتمل می باشد. در کل، ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی ناایمن و عواطف منفی عواملی هستند که می توانند در ارتباط با علائم وسواسی-جبری نقش مهمی داشته باشند. بنابراین، این عوامل باید در طرح‌ریزی روش‌های پیشگیری و همچنین برنامه‌های درمانی مورد توجه قرار گیرند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Mediating Role of Attachment Styles and Negative Affect in the Relationship between Childhood Trauma and Obsessive-Compulsive Symptoms

نویسندگان [English]

  • Nasim Norozi 1
  • Mahmoud Najafi 2
1 Master of Clinical Psychology, Semnan University, Semnan, Iran
2 Associate Professor, Department of Clinical Psychology, Semnan University, Semnan, Iran
چکیده [English]

Abstract
Introduction: The objective of this study was to assess the mediating role of attachment styles and negative affect in the association between childhood trauma and obsessive-compulsive symptoms.
Method: The study was a descriptive-correlational approach, utilizing structural equation modeling. Among the general population, 363 people were selected through an internet survey, based on the inclusion criteria and using the convenience sampling method. The tools used in this research included the Obsessive-Compulsive Inventory-Revised (Foa et al., 2002), the Childhood Trauma Questionnaire (Bernstein et al., 2003), the Positive and Negative Affect Scale (Watson et al., 1988), and the Experiences in Close Relationships Questionnaire (Brennan and Morris, 1997). Structural equation modeling was used to analyze the research model.
Results: The results indicated that childhood trauma had a significant and direct link to obsessive-compulsive symptoms. In addition, attachment styles and negative affect significantly mediated the relationship between childhood trauma and obsessive-compulsive symptoms. Overall, the results showed that the model had good fit.
Conclusion: According to the results, individuals with a history of childhood trauma and insecure attachment styles typically experience negative emotions. It is also likely for these individuals to exhibit obsessive symptoms. In general, childhood trauma, insecure attachment styles, and negative emotions are factors that can play an important role in relation to obsessive-compulsive symptoms. Therefore, these factors should be considered when planning prevention methods and treatment programs.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Keywords: Attachment styles
  • Negative affect
  • Childhood trauma
  • Obsessive-compulsive symptoms