اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس

نویسندگان

1 دانشگاه آزاد ساری

2 دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس صورت گرفت.
روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با گروه آزمایش و گواه بود. روش نمونه گیری ابتدا به صورت یک فراخوان عمومی بین زنان و دختران عضو انجمن ام اس استان یزد برگزار شد و سپس داوطلبین به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسشنامه‌های بهزیستی ذهنی و امید در پیش آزمون توسط آنان تکمیل شد، سپس برای شرکت کنندگان در گروه آزمایش جلسات درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن به صورت گروهی طی 8 جلسه در انجمن ام اس استان یزد برگزار شد. در جلسه هشتم نیز از افراد خواسته شد که پرسشنامه‌های مذکور را مجدداً تکمیل نمایند. برای تحلیل داده‌ها علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که میانگین نمرات بهزیستی ذهنی و امید گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به صورت معناداری افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش بهزیستی ذهنی و امید بیماران مبتلا به ام اس مؤثر است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Efficacy of Mindfulness-Based Cognitive Therapy Group on the Increase of Subjective Well-Being and Hope in Patients with Multiple Sclerosis

نویسندگان [English]

  • Hamed Agha-Bagheri 1
  • Parvaneh Mohammad -Khani 2
  • Semira Emrani 1
  • Vahid Farahmand 1
1
2
چکیده [English]

Introduction: The aim of this study was to investigate the effect of Mindfulness-Based Cognitive Therapy (MBCT) group on increase of subjective well-being and hope of Patients who were suffering from multiple sclerosis.
Method: This study was semi-experimental along with experimental and control groups. First, sampling method as a public meeting was held between women and girls who were the members of the multiple sclerosis association of Yazd. Next, volunteers were randomly divided in two experimental and control groups. The subjective well-being and hope questionnaires were completed by patients in pre-test stage. Then, MBCT sessions were held for participants in the experiment group during 8 sessions in multiple sclerosis association of Yazd. In the eighth session, was asked patients to complete mentioned questionnaires again. For analyzing, data was used descriptive statistics and single-variable analysis of covariance.
Results: Finding showed that the average of subjective well-being scores and hope of experimental group in comparison with control group increased significantly.
Conclusion: These results show that MBCT is efficacious on increase of subjective well-being and hope of multiple sclerosis patients.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Mindfulness-based Cognitive Therapy
  • Multiple sclerosis
  • Subjective Well-Being
  • Hope